تا یه مدتی کلا ذهنم درگیر یه فکرایی بود. فقط فکر میکردم و حسرت میخوردم. اونم این که چی میشد  خودمون میتونستیم ادمای اطرافمونو انتخاب کنیم؟! مثلا خیلی از ادمهایی هستند که می بینیمشون و با خودمون میگیم چی میشد این با من نسبت نزدیک داشت؟ چی میشد این دوست من میشد؟ مثلا با خیلیا توی فضای مجازی اشنا میشدیم و این غریبه گاها از صد تا اشنا اشناتر میشد با ما. اونقدری که از تمام جیک و پوکمون خبر دار میشد. با اون راحت بودیم و با خودمون میگفتیم ای کاش همین ادم توی واقیعت هم پیش ما بود!  تا اینکه اونروز با مستانه ی عزیز در این مورد حرف زدیم. ایشون یه حرف جالبی زدن جوری که تمام باورام متزل شد. و حتی دیگه فکرشم به سرم نزد.

ادامه مطلب

ضربه ای که میخوری......!

انتظار نداشته باشین!

داستان واقعی که باید بخوانیم....

میشد ,چی ,  ,خودمون ,یه ,حرف ,چی میشد ,میشد این ,با خودمون ,و با ,میشد با

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آقای ربات طراحی بسته بندی | چاپ لیبل و طراحی پکیج محصولات کـوچــه ی تنهـــــایـی تولید کننده تمام ملزومات تالار و رستوران و عرضه کننده لوازم دسته دوم خلاصه کتاب اداره امور عمومی تطبیقی فرل هدی pdf جشنواره هویت من خدمات تخلیه چاه شبانه روزی کارو فناوری هفتم icarus فروشگاه اینترنتی کاندوم و ژل هپیکس